جدول جو
جدول جو

معنی دامان پر - جستجوی لغت در جدول جو

دامان پر
(پَ)
سپید جنگل
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نام کوهی بمغرب ایران میان گردنۀ خزینه و کله شین کنار جادۀ ارومیه و نزدیک آبادی اشنویه است. حد سرحدی ایران از قلۀ دالان پر میگذرد. (از جغرافیای غرب ایران ص 136)
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ / دِ)
گیرندۀ دامان، گیرندۀ دامن، دامنگیر، ملتمس، متقاضی، دامنگیر، گیرندۀ دامن، به اقامت وادارنده: خاک آنجا دامانگیر است، حالتی و رخوتی پدید آورد که حرکت را دشوار سازد، عزم رحیل بدل به اقامت کند
لغت نامه دهخدا
از شهرهای مصر، دارای 48هزار سکنه
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان چهارفریضه، بخش مرکزی شهرستان بندر انزلی کنار مرداب و متصل به غازیان کنار شوسۀ انزلی به رشت، هوای آن معتدل و دارای 700 تن سکنه است، آب آنجا از چاه تأمین میشود این ده محصولی ندارد و در آمار نیز جزء غازیان منظور شده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
درندۀ دامن. پاره کننده دامن، ظاهراً نام گیاهی خاردار که بر دامن گذرندگان درآویزد چون دوژه: هواش را (مازندران را) دلگیر ازآن خوانند که دلها صید او میشود، نبات زمینش رادامن در ازآن گویند که میهمان را با لجاج در قید خویش می آرد. (عنایت نامۀ ملک الکلام جلال الدین دهستانی)
لغت نامه دهخدا
(مَ تَ)
دامن آلوده. (آنندراج). عاصی. (آنندراج). گنهکار. (آنندراج). تردامن. مقابل پاکدامن:
گردون ز مشک و زعفران سازد حنوط اختران
بر سوک آن دامن تران درد گریبان صبح را.
خاقانی.
ای هر که افسریست سرش را چو کوکنار
پیشت چو لاله بی سر و دامن تر آمده.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از دامان گیر
تصویر دامان گیر
ملتمس، متقاضی، دامنگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامن تر
تصویر دامن تر
دامن آلوده، عاصی
فرهنگ لغت هوشیار
۲مزرعه ای در مشرق بالا جاده ۲از ارتفاعات بخش یانه سر واقع
فرهنگ گویش مازندرانی